رزیتا غفاری بازیگر سریال «در قلب من» درباره نقشش در این سریال به گفت و گو پرداخت.
کافی است نگاهی به کارنامه هنری رزیتا غفاری داشته باشیم. او از آن دست بازیگرانی است که همیشه مسیر آرامی در بازیگری داشته و عطش بازی در آثار مختلف و پشتسرهم را نداشتهاست. به همین دلیل بینندگان هرازگاهی او را در قاب تلویزیون و سینما میبینند.
او زمانی که دانشجوی رشته کارگردانی سینما بود، همراه دوستانش که برای تست بازیگری در سریال در پناه تو به دفتر منوچهر شاهسواری میرفتند، رفت و جالب است که او برای ایفای یکی از نقشهای این سریال انتخاب شد و بعد از آن هم در مجموعه تلویزیونی در قلب من به کارگردانی حمید لبخنده عهدهدار یکی از نقشهای اصلی به نام سارا بود. سارای قصه بهدلیل مشکلات روحی و روانی و درگیریهایی که با خانوادهاش داشت دچار خوابگردی شده و همین نقش سارا را برای غفاری همراه با چالش کرده بود.
با توجه به اینکه این روزها این سریال از شبکه آی فیلم پخش میشود درباره این سریال و اتفاقاتی که در سالهای اخیر برای او افتاده و مخاطبان کمتر او را در قاب تصویر میبینند به گفتگو نشستهایم.
شما سال ۷۴ در سریال در پناه تو حضور داشتید و بعد از دو سال در سریال در قلب من، چطور در آن سالها که دانشجوی رشته کارگردانی سینما بودید با حمید لبخنده آشنا شدید و در این دو اثر بازی کردید؟ آیا کسی شما را به این کارگردان معرفی کرده بود؟
داستان آشناییام با آقای لبخنده اینطور آغاز شد که در یکی از روزهایی که دانشگاه بودم، همراه دوستانم که میخواستند به دفتر منوچهر شاهسواری بروند، رفتم؛ البته من در ابتدا از ماجرای تست بازی برای سریال در پناه تو بیخبر بودم و بعد خودم را در چنین موقعیتی دیدم و همانجا بود که برای بازی در این سریال انتخاب و با آقای لبخنده آشنا شدم. به یاد دارم سه ماه تمرین کردیم و بعد ضبط سریال شروع شد. در همه سالهای بازیگری خیلی به این ساختمان سه طبقه که در پیچشمیران قرار داشت، رفتوآمد داشتم، چون دفتر تهیهکنندگان دیگر مانند خانم فرشته طائرپور هم در آنجا بود.
البته قبل از اینکه درباره سریال در قلب من حرف بزنم باید بگویم که در سریال در پناه تو یکی از نقشهای اصلی را به عهده داشتم و دختر دانشجویی بودم که بعدها با پارسا (پارسا پیروزفر) ازدواج میکنم، اما نقشم در آن مقطع زمانی حذف شد تا اینکه پیشنهاد بازی در سریال در قلب من شد و به خاطر ارادتی که به آقای لبخنده داشتم، پذیرفتم و در این سریال بازی کردم، اما در آن زمان بازی در یک فیلم سینمایی به من پیشنهاد شد، اما قبول نکردم.
چطور بازی در یک فیلم سینمایی را رد کردید و در سریال در قلب من بازی کردید، در حالی که این انتظار میرفت که در آن مقطع که بسیار هم جوان بودید در یک سینمایی بازی کنید تا در یک سریال؟
فیلم سینمایی کمکم کن از سوی خدابیامرز رسول ملاقلیپور به من پیشنهاد شد، اما به خاطر اینکه از قبل قول بازی در سریال در قلب من را داده بودم، بازی در این فیلم را قبول نکردم. از سوی دیگر بازخورد سریال در پناه تو در میان مردم خیلی خوب بود و انتظار میرفت در قلب هم همین استقبال را داشته باشد. البته به نظرم هر دو جزو سریالهای موفق بودند. آقای لبخنده در هر دو این آثار نگاه متفاوتی به زندگی جوانان و مشکلاتی که با آن دستوپنجه نرم میکردند، داشت. با وجود اینکه این آثار بارها بازپخش شده، اما خوشحالم که همچنان مخاطب خودش را دارد.
شما در این سریال نقش دختری به نام سارا را بازی میکردید که به خاطر مشکلات روحی درگیر خوابگردی بود و حتی در این حالت باید چشمهایش باز میماند بدون آنکه پلک بزند. برایتان سخت نبود در دومین تجربه این نقش را بازی کنید؟
نقش بسیار سخت و در عین حال خاصی بود. قبل از بازی خیلی از آقای لبخنده مشاوره میگرفتم و در آن زمان تجربهام کم بود و مرتب درباره نقش سوال میکردم تا بتوانم درست اجرا کنم. همانطور که شما گفتید باید نقش سارا را هنگام خوابگردی با چشمان باز و بدون پلکزدن بازی میکردم و همین کارم را سخت کرده بود.
اما سریال در قلب من نتوانست به اندازه سریال در پناه تو موفق باشد و خیابانها را هنگام پخش خلوت کند.
سریال در قلب من دیدگاههای تازهای در سریال داشت و بهغیراز اینکه به مسائل جوانان و مشکلاتشان میپرداخت، نگاهی هم به زندگی تجملاتی برخی از اقشار جامعه و ماجراهایشان داشت که این هم برای اولینبار بود و سریال را جذابتر کرده بود. از سوی دیگر برای اینکه یک سریال بیشتر به چشم بیاید به عوامل زیادی ارتباط دارد که دستبهدست هم بدهند و سریال خیلی مخاطبپسند باشد، اما در مجموع معتقدم سریال در قلب من هم در میان مخاطبان موفق بود.
در مجموع خاطرات بسیار شیرینی از این مجموعه دارم، زیرا در روزگار دانشجوییام بودم و کنار هم ساعتها تمرین میکردیم و روزهای بهیادماندنی و خوش کم نداشتیم و حسهای خوبمان به خاطر این بود که در یک محیط حرفهای کار میکردیم.
شما تاکید کردید که در آن مقطع زمانی یک پیشنهاد سینمایی را رد کردید، اگر تجربه الان را داشتید، باز هم نمیپذیرفتید؟
اگر الان این اتفاق میافتاد، انتخابم طور دیگری بود. بازی در کار زندهیاد ملاقلی پور برایم خیلی ارزشمند بود، اما، چون قول دادهبودم، نمیخواستم زیر قولم بزنم. در همان زمان به دلیل طولانی بودن زمان کار سریال، چند پیشنهاد شد و رد کردم. در مجموع، چون اولین کار تصویر را با آقای لبخنده انجام دادهبودم، خودم را متعهد میدانستم. ضمن اینکه من همه این اتفاقات را قسمت میدانم. ضمن اینکه باید تاکید کنم در آن سالهای جوانی وقتی کاری پیشنهاد میشد روی فیلمنامه خیلی حساس بودم؛ زیرا دوره فیلمنامهنویسی را در دانشگاه زیر نظر استادتقوایی گذرانده بودم به همین دلیل حساسیت زیادی روی قصه داشتم و اگر یک خط از قصه را میخواندم و میدیدم ایراد دارد، همان لحظه جواب رد میدادم. در واقع خیلی صریح و جسورانه برخورد میکردم؛ ولی الان این طور نیستم.
منبع: روزنامه جام جم
بیشتر بخوانید و ببینید: