پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
5036
-
الف
+

«متری شیش و نیم» تازه‌تر و جسورتر از «ابد و یک روز»

نقد فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» را در این گزارش بخوانید.

نقد فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» را در این گزارش بخوانید.

آن چیزی که در قراردادی نانوشته در سینمای ایران نامش را سینمای اجتماعی گذاشته‌اند، در یک سوم ابتدایی «متری و شش و نیم» به اوج می‌رسد، منظور از سینمای اجتماعی سینمایی است که به دنبال گروگانگیری از احساسات و عواطف مخاطب نیست.

برای این که بحث روشن‌تر شود، نمونه‌هایی مثل «ملبورن» و یا «شکاف» را به یادتان می‌آورم، مواردی که با کودک کُشی به دنبال زجر مخاطب هستند. «متری شش و نیم» در آن بازه‌ی سی دقیقه ابتدایی، دوربین جسور و خط داستانی افشاگرانه‌ای دارد که گاه حتی به سینمای مستند نزدیک می‌شود. کنترل آن مقدار از میزانسن‌های دشوار کار شاقی است که سعید روستایی آن را در اوج انجام می‌دهد.

اگر قائل باشیم چیزی به نام سینمای اجتماعی هست، این یک سوم ابتدایی فیلم «متری شش و نیم» نهایت و آمال آن است. دوربین به سطح شهر می‌رود و ته پلیدی‌ها را بدون هیچ تعارفی در می‌آورد. این بُریده از اثر سعید روستایی حتی خیلی بالاتر از «ابد و یک روز» قرار می‌گیرد، نظیر چنین سینمایی را شاید فقط در ساخته‌ی درخشان مهرجویی (دایره مینا) داشتیم، آن جا، اما فیلم تماما متمرکز و منسجم بر خط روایی مستند نَمایش می‌ماند.

روستایی، اما به خط روایی ناتورالیستی اولیه اش وفادار نمی‌ماند و در یک سوم میانی مفتون جذابیت تقابل قهرمان و ضد قهرمان داستانش می‌شود، البته که نوع پرداخت تقابل نوید محمدزاده و پیمان معادی انصافا خیلی هم خوب و یا حداقل جذاب درآمده و به جرات می‌توان با نمونه‌های موفق خارجی مثل (مخمصه – آل پاچینو، دنیرو) مقایسه‌اش کرد.

کهن روایت دزد و پلیس (در این جا قاچاقچی شیشه و پلیس آگاهی) در «متری شش و نیم» یک تقابل درجه یک دارد که در سینمای ایران کمتر با این کیفیت دیده‌ایم، فیلم در یک سوم میانی آن جسارت ابتدایی را از دست می‌دهد و با دیالوگ و کمی سکون از لحاظ حرکت در داستان همراه می‌شود، البته که جذاب هست، اما کم تحرک است. تحرک را البته اگر اگزجره و دیالوگ‌های پینگ پنگی در نظر بگیریم، خب یک سوم میانی هم حرکت دارد.

اما سوالی که این جا پیش می‌آید این است که اگر فیلم قرار بوده که محور اصلی داستان تقابل این دو کاراکتر باشد، چرا کارگردان نیم ساعت ابتدایی را از دست داده و اصلا فیلمنامه می‌توانست از دقیقه ده به بعد با پرداخت این دو شخصیت در میانه فیلم به اوج رسیده باشد و بعد هم با ساختار «سید فیلد»‌ی فیلم در پایان با فرود همراه شود، این جَست روستایی بین دو گونه روایی، ابتدا مستند و افشاگرانه و بعد دراماتیک و شخصیت محور لحن «متری شش و نیم» را دوپاره کرده.

این دو پارگی مشهود است و اگر خیلی برای تماشاچی عادی جلب توجه نمی‌کند، بیشتر از این جهت است که ضرباهنگ فیلم مناسب است و به قولی تماشاچی کاملا سرگرم می‌شود پس متوجه دو لحن متفاوت فیلم نمی‌شود. این را هم در نظر داشته باشید که به هر حال با هر متر و معیاری «متری شش و نیم» خوش ساخت و جذاب است، پس اگر نقدی به روند فیلم می‌شود در سطحی ایده آل گرایانه‌تر از بی شمار اجتماعی‌های مبتذل این سال‌های سینمای ایران است.

یک سوم پایانی «متری و شش نیم» به دو بخش تقسیم می‌شود، نتیجه گیری داستان تا رسیدن به سکانس وداع نوید محمدزاده با خانواده اش و نیمه دوم این بخش که در واقع اضافاتی است که همه‌ی کلیت فیلم را می‌تواند مخدوش کند. پایان بندی فیلم هم شعار زده است و هم در عین حال مخاطبش را کم هوش فرض می‌کند.

این تحمیق مخاطب خصوصا در آن جایی اتفاق می‌افتد که پیمان معادی به عنوان چشم ناظر و از موضع بالا نظاره گر صحنه اعدام است، انگار قرار بوده تمام آن خط روایی جسور که درباره نهاد‌های رسمی پرداخت تازه‌ای دارد، در پایان فیلم با یک دگردیسی ماجرا را ختم به خیر کند. البته درک محدودیت‌ها کار سختی نیست، اما خب کاش فیلم در همان سکانس وداع تمام می‌شد.

با همه‌ی این‌ها «متری شش و نیم» حتی از «ابد و یک روز» هم تازه‌تر و جسورتر است و حالا فعلا باید سند این اصطلاح سینمای اجتماعی را به نام سعید روستایی بزنیم، جوانی که موفق شد تحت تاثیر فرهادی نباشد و حرف خودش را بزند، این یعنی اصالت احتمالا.

منتقد: سامیار حیدری

نظر شما
ارسال نظر