پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
5332
-
الف
+

راهپیمایی اربعین در قاب کتاب

به بهانه راهپیمایی اربعین، سراغ کتاب‌هایی رفتیم که در باب این پویش عاشقانه نوشته شده‌اند.

اجتماع دوستداران حسین(ع) در روزهای منتهی به اربعین، معجزه این سال‌های ماست. هر جا که می‌رویم، همه‌چیز ما را به یاد کربلا و اهل‌بیت می‌اندازد. دوستان و همسایگان یا در راه پیاده‌روی اربعین هستند یا اینکه از جا ماندن از این مسیر پراتفاق می‌گویند. مسیری که شاید برای هر کسی یک معنا و مفهوم داشته باشد. به تعداد آدم‌هایی که در این مسیر قرار می‌گیرند، روایت داریم برای این سفر. به بهانه مسیر پیاده‌روی و این اتفاق، سراغ کتاب‌هایی رفتیم که درباره مسیر عشق نوشته اند:

موکب رنگی‌پنگی؛ سفرنامه

یک موکب کوچک پر از مدادرنگی، پارچه‌ها و کاغذهای رنگی؛ پر از عروسک‌های دست‌ساز و کاموا و یونولیت. یک موکب پر از بازی، شوق و ذوق و سروصدای بچه‌ها. زنان و دختران هنرمندی که چند سالی است بدون هیچ پشتیبان و در یک حرکت خودجوش و مردمی خودشان را می‌رسانند به زیارت اربعین تا زائران کوچک این اجتماع باشکوه را دریابند. کودکان و خردسالانی که در میان سروصدا و ازدحام جمعیت فراموش شده‌اند و کمتر کسی به آنها فکر می‌کند. موکب رنگی‌پنگی شامل خرده‌روایت‌هایی است از این هنرمندان خلاق که در ادامه کتاب‌های پادشاهان پیاده و موکب آمستردام روایت شده است. این کتاب توسط بهزاد دانشگر نوشته شده و انتشارات عهد مانا آن را منتشر کرده است.

ازدحام بوسه؛ سفرنامه

 نرگس مقصودی کتاب «ازدحام بوسه» را برپایه نخستین تجربه خود از سفر پیاده‌روی اربعین حسینی نوشته است و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است. ازدحام بوسه با وجود در اختیار داشتن راوی زن، در دام سانتی‌مانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت احساس‌برانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع می‌شود. از آنچه او طلبیده‌شدن عنوان کرده و در ادامه شرحی است پرتعلیق از آنچه برای جمع کردن اسباب و آلات سفر و فراهم کردن مقدمات مالی و غیرمالی آن بر او رفته است.

ستون ۱۴۵۳؛ سفرنامه

 «در نجف سرگذشت اثیب و پسرانش را خوانده بودم؛ یعنی سه شب در زیرزمین میهمان پدر این دو جوان بودم. زهی عالم بی‌خبری! وقتی رفته بودم به زیارت پدرش، سرنوشت او را بر تابلویی خوانده بودم و حالا در عالم واقع با پسرانش روبه‌رو شده‌ام. سری تکان می‌دهم ولی نمی‌توانم حرفی بزنم. شگفتی من از آن دو بیشتر است. وقتی به خود می‌آیم که دو جوان تابوت را روی جهاز شتر بسته‌اند و می‌خواهند راه بیفتند. به سختی بلند می‌شوم و کنارشان می‌ایستم. » این کتاب روایتی سیال از گذشته به حال و از واقعیت تا خیال در بستر پیاده‌روی اربعین است که به دلیل استقبال گسترده اهالی کتاب، در همان روزهای اول ورود به عرضه نشر برای چهارمین بار چاپ و منتشر می‌شود. مسلم ناصری که نویسنده‌ای تاریخدان است، در این کتاب تاریخ را دستمایه داستان‌نویسی‌اش کرده و از مرزهای مکان و زمان عبور می‌کند تا به پاسخ‌هایی برای مسائل روز جامعه خود برسد. نام این کتاب برگرفته از آخرین ستون از ستون‌های مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلاست که منتهی به حرم سیدالشهدا(ع) می‌شود. براین اساس حتی نام کتاب نیز چیزی میان واقعیت و خیال است، چراکه اساسا چنین ستونی وجود خارجی ندارد و اشاره‌ای است به خود بارگاه حضرت اباعبدالله(ع).
 
به سفارش مادرم؛ سفرنامه

 «در این سال‌ها مادرم از بین سفرهایی که نمی‌توانست برود، بیشتر از همه، سفر به عراق در ایام اربعین را دوست داشت. مادرم زن بااعتقادی است؛ درست همانقدر که من بی‌اعتقادم. مادرم دوست داشت به عراق سفر کند و در هنگامه پیاده‌روی آدم‌ها حضور داشته باشد و بخشی از تاریخی باشد که این سال‌ها درحال رقم خوردن است. اگرچه بخشی غیرموثر و اگرچه بخشی که با حضور خود این گردهمایی بزرگ را رونق می‌دهد؛ اما باشد و به اندازه حضور یک زن پنجاه و چند ساله، این تنور را گرم نگه دارد. من اما دوست نداشتم... » کتاب حاضر روایت‌هایی است از سفر اربعین از احسان حسینی‌نسب که به سفارش مادرش به این سفر می‌رود و این روایت‌ها را برای مادرش می‌نویسد. این کتاب شامل ۲۳ روایت با عناوین: مرد کوهی، حسون، دکتر نیری و... است.

عمود آخر ؛ سفرنامه

 پایگاه تخصصی و مردمی حریم حرم، با توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت راهبردی پیاده‌روی اربعین و نقش شهدای مدافع حرم در برگزاری این مراسم، بهمن‌ماه سال۱۳۹۷ کتاب خاطرات شهدای مدافع حرم در راهپیمایی اربعین، تحت عنوان «عمود آخر» را توسط انتشارات انقلابی «تقدیر» به چاپ رساند. کتاب مذکور شامل ۴۰ خاطره از ۴۰ شهید مدافع حرم در مسیر پیاده‌روی اربعین است. خاطرات شهدای نام‌آشنایی همچون سردار شهید «حسین همدانی»، شهید «مجید قربانخانی»، شهید «حسین معزغلامی» و همچنین شهدای گمنامی چون شهید «داوود نریمیسا»، شهید «رضا سنجرانی»، شهید «جابر حسین‌پور» و... در این کتاب به چاپ رسیده است. لازم به ذکر است تمامی خاطرات توسط تیم تحریر، به صورت مستند از منابع دست‌اول اعم از خانواده یا دوستان نزدیک هر شهید به دست آمده است. برای نگارش این کتاب با بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای خانواده و همچنین دوستان شهدا مصاحبه انجام شده است که این مهم بر عهده شهیده دلیری بوده و محدثه‌سادات نبی‌یان و نازنین قنبری نویسندگان این کتاب بودند. هدف از این کتاب، بصیرت‌افزایی و ارائه الگوی مناسب به عاشقان حسینی است. همچنین تلاش شده تا نمایی کلی از ۴۰ شهید نیز در این کتاب به مخاطب عرضه شود تا در صورت ایجاد علاقه، نسبت به شناخت بیشتر شهدا و مسیر آنان اهتمام بورزد؛ شهدایی که مسیر جهاد در راه خدا را در پیاده‌روی پیدا کردند و آسمانی شدند. لازم به ذکر است چاپ دوم این کتاب با قیمت ۱۵۰۰۰ تومان و تیراژ ۱۰۰۰ جلد عرضه شده است.

او یافت مرا؛ سفرنامه

 «او یافت مرا» روایت‌هایی است از سفر اربعین که به دلیل بیان روان و طنزگونه خود، در مدتی کم مورد استقبال بی‌نظیر خوانندگان و مخاطبان خود قرار گرفته است. رضا عیوضی از اعضای باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی و مجله طنز راه‌راه، این کتاب را نوشته است. در بخشی از این کتاب آمده است: «اول بار که گفتم می‌خواهم سفرنامه‌ای از کربلایی که رفته‌ام بنویسم، همه دوستان و آشنایان خوش‌شان آمد و تشویقم کردند؛ یعنی همین‌طور هندوانه بود که کامیون‌کامیون می‌رفت زیر بغلم! اما تا حرفم را کامل می‌کردم و می‌گفتم این کتاب را می‌خواهم به بیان طنز بنویسم، خیلی‌ها لب می‌گزیدند و به فکر فرو می‌رفتند، اول می‌گفتند جدی؟ بعد می‌گفتند آخر یک جوری است! و با گفتن این جمله، تیر خلاص را می‌زدند که چرا جدی آن را نمی‌نویسی؟ پیاده‌روی ترش و شیرین است، سخت و نرم است، اما زشت و زیبا نه! همه‌چیز آن زیباست. «ما رأیت الا جمیلا» زشت ندارد. گریه‌هایش زیباست، خنده‌هایش زیباست، همه‌چیز آن زیباست؛ ما رأیت الا جمیلا.»

پادشاهان پیاده؛ سفرنامه

 «هر مسافر قصه‌ای داشت و گاه رازی یا ارادتی. شروع قصه مسافرها با هم متفاوت بود؛ گاه از ایران بود یا عراق، از شهرهای کوچک و بزرگ، از شرق و غرب عالم. اما پایان همه قصه‌ها به یکجا ختم می‌شد؛ به سرزمینی بر کرانه فرات و یادگاری که از دل بهشت بر این سرزمین باقی مانده؛ به کربلا... »
جعفری و دانشگر همراه با مترجمان انگلیسی و عربی در سفر اربعین عازم نجف و کربلا شده‌اند. آنان در این سفر سراغ نسبت افراد و زائران با امام حسین(ع) رفته‌ و خاطرات‌شان از زیارت اربعین و نحوه پیوند خوردن‌شان با اباعبدالله(ع) را پرس‌وجو کرده‌اند. همه اقشار را می‌توان در این کتاب دید و خواند؛ ایرانی، عراقی، اروپایی، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه یا سنی، زن و مرد و کوچک و بزرگ حتی موکب‌دارها، پلیس، نویسنده، روزنامه‌نگار، عکاس، مجری و پزشک. این کتاب داستان دلدادگی این آدم‌هاست به اباعبدالله(ع). داستان‌های بسیار جذاب و خواندنی از کشش کربلا و پویش جاده نجف تا کربلا و پاهای تاول‌زده و دل‌های لک‌زده برای رسیدن به نینوا. کتاب مبتنی‌بر مستندنگاری بوده و همین سبب شده تا خواننده در بخش‌هایی به تفکر واداشته شود و در بخش‌هایی عواطفش درگیر شود.

موکب آمستردام؛ سفرنامه
«موکب آمستردام»، خرده‌روایت‌هایی است از زائران دوردست سیدالشهدا(ع)؛ زائرانی که از اروپا به مقصد زیارت پیاده امام حسین(ع) رهسپار شده‌اند. زائرانی که امام حسین(ع) را نه در کربلا و نجف و قم و مشهد و... بلکه در قلب اروپا یافته و دریافته‌اند که عشق حسین(ع) زمین و زمان و مکان نمی‌شناسد و چه بخواهی و چه نخواهی، عالم‌گیر خواهد شد. فقط باید خود را به این دریای عظیم سپرد تا به ساحل آرامش رسید. موکب آمستردام، دومین گام و تلاش پس از کتاب موفق پادشاهان پیاده است که در کمتر از یک سال به چاپ پنجم رسید. بهزاد دانشگر، در این کتاب در تلاش است با به تصویر کشیدن عشق زائران امام حسین(ع)، روایتی از تلاش آنان برای فدا شدن در مسیر سیدالشهدا(ع) را برای مخاطبان تصویر کند.

کنار قدم‌های جابر؛ سفرنامه

 «در زبان عراقی به ترمینال، کاراج گفته می‌شود، البته ما هم در فارسی باید آن را پایانه بگوییم. امروز فهمیدم لهجه عراقی لهجه بسیار فاجعه‌ای است. بدیهی‌ترین جملات را هم به سختی می‌توان متوجه شد. گاه شک می‌کنم لهجه عراقی ریشه عربی دارد؟!» این کتاب، خاطرات منتخب اولین فراخوان سوگواره خاطره‌نویسی اربعین حسینی است که با مقدمه نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت مزین شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. این کتاب تنها ۱۴ خاطره منتخب از ۱۴۰ خاطره ارسالی به دبیرخانه جشنواره را در دل خود جای داده است که مجموعه‌ای از بهترین‌ها و دلنشین‌ترین‌ها بوده‌اند.

سفر عشق؛ سفرنامه

 کتاب «سِفْر عشق»، نخستین روایت مکتوب از سفر شورانگیز پیاده‌روی اربعین حسینی است. در این کتاب نویسنده تلاش کرده است با بیان خاطرات و مشاهدات خود از پیاده‌روی عظیم اربعین حسینی، گوشه‌ای از این نهضت جهانی را به رشته تحریر درآورده و شوق و محبت اهالی عراق را در خدمت به زائران حسینی روایت ‌کند. رضا احسانی، راوی کتاب در چرایی انتخاب عنوان کتاب، آورده است: «سفْر (بر وزن صِفر) واژه‌ای عبری است به معنی «کتاب» که همانند سفر (بر وزن قَمر) نوشته می‌شود، اما جمع شکسته یا مکسر هر دو «اسفار» است. این واژه برای نامیدن پنج کتاب تورات (سفر آفرینش، سفر خروج، سفرلاویان، سفر اعداد و سفر تثنیه) یا همه عهد قدیم به کار می‌رود.

درنگی در نجف؛ سفرنامه

 «تا ایستادم برای نماز، حسن یک لیوان آب آورد گذاشت کنارم. من به او گفته بودم تشنه هستم، اما نگفته بودم آب می‌خواهم. حتی گفتم دفعه قبل به عمد آب نخورده‌ام. نمی‌دانم چرا این کار را کرد!» جواد کلاته‌عربی، نویسنده کتاب درباره نگارش کتاب می‌گوید: «اما کمی درباره کتاب؛ سعی کرده‌ام فارغ از اصول سفرنامه‌نویسی که چیز چندانی هم از آن نمی‌دانم، فقط روایتی روان و تصویری شفاف از لحظه‌لحظه حضورم در این سفر معنوی به‌عنوان یک «زائر» و «خادم» ارائه کنم.

به صحرا شدم عشق باریده بود؛ سفرنامه
«راهپیمایی اربعین تنها سفری در جغرافیا نیست بلکه حرکتی در تاریخ است؛ آن هم نه به گذشته بلکه به آینده. آنچه به این سفر جغرافیایی عمق و معنای تاریخی بخشیده، تحولی است که در «بصیرت» راهپیمایان پدید آمده است. بی‌گمان انقلاب اسلامی در این تحول تاثیر بسیاری داشته است؛ انقلابی که هم خود حاصل آن بصیرت بوده و هم طی ۴۰ سال گذشته، با پرورش نسلی نو در دامن خود، بر آن بصیرت افزوده است. درنتیجه چنین بصیرتی بود که «شهادت»، همچون رود سرخ و خروشانی که جوشیده از چشمه عاشورا بود، از حالت «ایستا» به حالتی «پویا» و توانمند در آمد و به مسلمانان عزت و قدرت بخشید.» غلامعلی حدادعادل سال ۹۵ سفری به کربلا داشته و در این کتاب روایت‌هایی را از این سفر آورده که دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر کرده است.

جوادی کجایی؟؛ سفرنامه

 «مقصدمان شارع‌ العباس بود، اما به لطف شانس همایونی‌مان این‌بار نیز مسیر اصلی مسدود شد و آواره و سرگردان مسیر فرعی شدیم. در نگاه خسته همه‌مان، یک «به جان مادرم دیگه نمی‌تونم راه برم» خاصی بود و هرچه پیش‌تر می‌رفتیم، آثار گم‌شدن‌مان مشهودتر می‌نمود... .» در این کتاب با مسائل طنز و شیرینی همراه خواهیم بود که در مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلا برای راوی اتفاق افتاده است. طراحی جدید و خلاقانه این کتاب از دیگر ویژگی‌های کتاب «جوادی کجایی؟» به شمار می‌رود. یکی از خلاقیت‌های این کتاب نوع انتشار آن است، تمام روایات این کتاب در قالبی مشابه با پست‌های اینستاگرامی طراحی و چاپ شده است. این کتاب را فاطمه تقی‌زاده نوشته و انتشارات کتاب جمکران آن را منتشر کرده است.

پنجره‌های تشنه؛ سفرنامه

 «بعضی از جوان‌های مهرانی پرشورتر بودند و اصرار داشتند برای آن شب تریلی را برگردانیم مهران. می‌گفتند مگر ما شیعه نیستیم؟ مگر ما امام حسین(ع) را دوست نداریم؟ مگر خون مردم خوزستان از ما رنگین‌تر است که ضریح را پنهانی از شهر ما عبور دادید؟ می‌گفتند مغازه‌دارها مغازه‌ها را بسته‌اند و دارند می‌آیند. می‌گفتند اگر می‌دانستیم فقط باید از روی جنازه‌مان می‌گذشتید که ضریح را این‌طوری بیاورید مرز.
می‌گفتند از چند سال پیش ما به زائران امام حسین(ع) در این شهر و این مرز کمک می‌کنیم، چرا حالا که ضریح از اینجا می‌گذرد نباید یک روز میهمان ما باشد.» پنجره‌های تشنه، روایت سفر ضریح جدید امام حسین(ع) از شهر مقدس قم به سمت کربلاست.
در این کتاب لحظات شیرین و خواندنی از احساس مردم هنگام استقبال از این ضریح در قالب واژگان روایت می‌شود. این اثر ۳۱۳ صفحه‌ای در خود، حوادث و اتفاقات را جای داده است که به‌خوبی بیانگر توفان احساسات و ارادت مردم کشورمان به سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) است.
احساساتی که گاه با توصیف صحنه روبه‌رو شدن یک پیرمرد و پیرزن روستایی با ضریح جدید امام حسین(ع) به تصویر کشیده شده است و گاه با ابراز ارادت مردم به خادمان و بانیان ساخت و انتقال این ضریح. مهدی قزلی این کتاب را نوشته و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.

از این ستون به آن ستون؛ سفرنامه

 «راننده‌ای که مسیرش می‌خورد، ما را سوار کرد، بعد هم چند مسافر ایرانی دیگر را. از ترک‌های کرکوک بود. مسافران جدید هم آذری‌زبان بودند. خیلی‌زود با هم ارتباط گرفتند و گرم صحبت شدند؛ اما در اثنای گفت‌وگو گاهی به مشکل می‌خوردند. در زبان ترکی راننده، واژه‌های پرکاربردتر عربی بود، درحالی که واژه‌های متداول‌تر زبان آذری مسافران ایرانی، فارسی. اوج این مشکل خود را در قول و قرارهایشان بر سر مسیر و مقصد و کرایه‌ها نشان داد. هر دو هم‌زبان بودند، اما برخی چیزها را نمی‌توانستند به هم بفهمانند. کار به جایی رسید که...» نویسنده این اثر، محمدرضا وحیدزاده، شاعری است که حاصل تجربه‌های تلخ و شیرین و غریب و آشنای خود را از چندین سفر پربرکت پیاده‌روی اربعین گرد آورده و با نقل‌شان در قالب خاطراتی پرحلاوت، آنها را با مخاطبان خود سهیم شده است.
مخاطب در این کتاب، ضمن موقعیت‌های مختلف و در خلال صحنه‌های گوناگون، همسفر راوی کتاب می‌شود و گام‌به‌گام با او، آنچه را در منازل مختلف این سفرها بر نویسنده کتاب رفته، به تماشا می‌نشیند.
نکته جالب‌توجه در این اثر موقعیت‌های مختلف راوی در این خرده‌روایت‌هاست. او گاه در مقام خادم و گاهی در مقام میهمان، گاه در نقش مسئول کاروان و گاهی در موقعیت فعال فرهنگی، گاه به‌عنوان ناظر و گاهی در جایگاه موضوع روایت‌ها حضور دارد و این‌گونه‌ زاویه‌های دید، بر شیرینی این خاطرات برای مخاطبان اثر افزوده است. پیش از این، چند عنوان از این خاطرات توانسته برگزیده سوگواره ملی اربعین دانشگاهیان در استان ایلام شود.

پیاده‌روی اربعین؛ تأملات جامعه‌شناختی

 کتاب «پیاده‌روی اربعین: تأملات جامعه‌شناختی» شامل مجموعه مقالاتی با موضوع پیاده‌روی اربعین است که در ذیل مجموعه «کتاب‌های سرو» به دبیری و همت محسن حسام‌مظاهری گردآوری و منتشر شده است. در این مجموعه، نویسندگان که همه به نسل جامعه‌شناسان جوان ایرانی تعلق داشته و بر مطالعات دین و تشیع تمرکز دارند، سعی کرده‌اند حتی‌الامکان بر علایق شخصی و مذهبی خود فائق آمده و از منظر جامعه‌شناختی و با رویکرد انتقادی، به تحلیل این پدیده بپردازند. «تشیع پساصدام و پایان سندرم حسرت جغرافیای مقدس در تشیع: جامعه شیعی به مثابه جامعه‌ای در فراق» نوشته جبار رحمانی، «اربعین؛ دانسته‌ها و نادانسته‌ها از منظر اجتماعی» به قلم مهدی سلیمانیه، «میزبانان اربعین» اثر احمد شکرچی، «از نهادی شدن آیین اربعین تا عرفی شدن امر قدسی» نوشته محمدرضا پویافر، «حاد واقعیت ژان بودریار؛ بررسی شایعات رسانه‌ای درباره آیین پیاده‌روی اربعین» به قلم محسن امین، «دعوت شده‌ام به زیارت رنج‌آلود/ ادراک و تجربه زیسته زائران پیاده ایرانی در عراق» نوشته ندا رضوی‌زاده و «اربعین ایرانی؛ رشد تصاعدی آمار ایرانی‌ها در پیاده‌روی اربعین: دلایل و پیامدها» تالیف محسن حسام‌مظاهری، عنوان مقالات کتاب حاضر است.

احضاریه؛ رمان

 «باز گمش کردم، دلم می‌خواست برایش درددل کنم و بپرسم چرا فقط من باید این وسط مریض شوم و به آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنمایی‌ام کنید. و بگویم دکترجان من فکر می‌کنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شده‌ام و به قول شما پزشک‌ها گرفتار سندرم حاج‌ناصر شده‌ام و ویروسی در ذهن من به فحش فعال شده است که هرچه پیشتر می‌روم، سلول‌های بیشتری از من را دربرمی‌گیرد. » «احضاریه» در قالب اثری دینی در رفت و برگشت بین گذشته و حال، روایتی از زندگی یک روزنامه‌نگار نویسنده است که برای سفر به کربلا، نه دعوت که احضار می‌شود. موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آیین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب(س) بهره برده است.

اربعین طوبی؛ رمان

 «خانه عبدالله، خانه بزرگی بود، اما همان روز اول دلم برای همه کودکی‌ام تنگ شد. خوب شد مامانی همراهم آمده بود والا دق‌مرگ می‌شدم. مامانی حال و روزش از من بدتر بود و یک هوس زیارت سرپا نگه‌اش می‌داشت. روز سوم شد و هوویم پا به خانه‌اش نگذاشت. مامانی حالش دست خودش نبود. هر وقت این‌طوری می‌شد، می‌نشست پای چرخ خیاطی‌اش و هی می‌دوخت و هی می‌دوخت تا خستگی جای فکر و خیالش را بگیرد. اما اینجا فقط ‌باید دور خودش بچرخد.» شخصیت طوبی داستان زندگی خود را در مسیر پیاده‌روی اربعین از بصره تا کربلا برای نوه‌هایش تعریف می‌کند. متن داستان این کتاب ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبی و پیاده‌روی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میانسالی او که در بردارنده حال و هوای بخش‌هایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است، روایت می‌شود. این داستان برگرفته از واقعیت است.

*مشرق

ه خ/ ا ز

نظر شما
ارسال نظر