پخش زنده
English عربي
330
-
الف
+

نگاهی کلی به مجموعه تلویزیونی «احضار»

شبکه آی‌فیلم پخش سریال «احضار» ساخته علیرضا افخمی را از امروز آغاز کرده است.

سریال «احضار» به کارگردانی علیرضا افخمی از امروز روی آنتن شبکه آی‌فیلم رفته است. در ادامه، نگاهی تحلیلی خواهیم داشت به این مجموعه تلویزیونی.

سریال «احضار»؛ بازی ذهن، سایه‌های ناتمام

سریال «احضار» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا افخمی، اثری است که بر بستری از روابط انسانی، تعارض‌های درونی و رمز و رازهای عاطفی ساخته شده است. این مجموعه ابتدا در رمضان سال ۱۴۰۰ از شبکه یک سیما روی آنتن رفت و اکنون با پخش مجدد از شبکه آی‌فیلم، فرصتی تازه برای دیده‌ شدن یافته است. داستان سریال با محوریت سفر چند دوست به شمال کشور آغاز می‌شود؛ سفری که در ظاهر تفریحی است، اما به‌تدریج ابعاد پیچیده‌تری از گذشته شخصیت‌ها را آشکار می‌کند.

مائده، زهره، شکیبا و سوسن به شمال می‌روند. به‌ مرور روشن می‌شود که مرگ دختری، در پس‌زمینه ذهنی یکی از شخصیت‌ها حضور دارد و احساس گناه و وسوسه دانستن حقیقت، آنان را به جست‌وجوی واقعیتی سوق می‌دهد که تا پایان همچنان سایه‌وار باقی می‌ماند.

تحلیل ساختار روایی و تم‌های محوری

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های روایی «احضار» استفاده از روایت‌های غیرخطی است. کارگردان با بهره‌گیری از خاطرات، رؤیاها، توهمات و صداهای درونی، مخاطب را وارد ذهن شخصیت‌ها می‌کند. این شگرد، مرز واقعیت و خیال را در طول داستان مخدوش می‌کند و به همین دلیل، مخاطب نه با داستانی صرفاً علت‌ و معلولی بلکه با پازلی روان‌شناختی روبرو می‌شود. در عین حال، رویدادهای داستان از قالب صرفاً حادثه‌محور خارج شده و بیشتر به بازتاب ذهنی شخصیت‌ها تبدیل می‌شوند.

در مرکز داستان، زهره و مائده قرار دارند؛ خویشاوندانی که به خاطر حضور محسن کامرانی رابطه‌شان دستخوش اتفاقات و مسائلی می‌شود. ورود شخصیت فرهاد که پیشینه‌ای مرموز دارد و همچنین شخصیت معلق و چندلایه مائده، تنش میان افراد را تشدید می‌کند. در چنین فضایی، مسائلی چون احساس گناه، وجدان، پشیمانی، ناتمام‌ ماندن رابطه‌ها و اضطراب از کشف حقیقت به تم‌های محوری تبدیل می‌شوند.

از زاویه‌ای دیگر، سریال «احضار» را می‌توان واکاوی ذهن پریشان انسان‌مدرن دانست؛ انسانی که در ظاهر با دوستانش به سفر رفته، اما در واقع به سفری درونی کشیده می‌شود تا با گذشته‌اش مواجه شود. این رویکرد روان‌شناختی، گرچه در برخی بخش‌ها دچار تکرار یا کش‌آمدگی شده، اما توانسته از کلیشه‌های متعارف فاصله بگیرد.

بررسی نقاط قوت و ضعف اثر

یکی از نقاط قوت «احضار» فضاسازی بصری آن است. کارگردان با انتخاب لوکیشن‌هایی واقعی در جنگل‌ها، خانه‌های قدیمی و جاده‌های بارانی شمال کشور، فضای وهم‌آلودی خلق کرده که به انتقال حس بی‌ثباتی و ناامنی درونی کمک می‌کند. نورپردازی کم‌کنتراست، قاب‌های بسته، استفاده از مه و باران و سکوت‌های طولانی، در جهت ایجاد حس تعلیق و عدم قطعیت به‌خوبی عمل کرده‌اند.

از سوی دیگر، طراحی صحنه و میزانسن‌ها، اگرچه ساده است، اما هوشمندانه انتخاب شده تا حس درگیری روانی شخصیت‌ها را تقویت کند. حضور اشیاء قدیمی، تصاویر قاب‌شده، پله‌های چوبی و فضاهای تاریک، همگی در خدمت تداعی گذشته‌ای سنگین هستند که شخصیت‌ها را رها نمی‌کند.

بازی بازیگران نیز در سطحی قابل قبول قرار دارد؛ به ویژه میلاد میرزایی در نقش "محسن" توانسته حس تردید، گناه و اضطراب را به خوبی منتقل کند. آرش مجیدی، علی دهکردی و رضا توکلی نیز در انتقال لایه‌های پنهان شخصیت‌های‌شان موفق ظاهر شده‌اند. هرچند در برخی لحظات، دیالوگ‌ها از عمق کافی برخوردار نیستند و بیش از آن‌ که بار دراماتیک داشته باشند، نقش توضیح‌دهنده دارند.

در مقابل، یکی از ضعف‌های مشهود سریال، افت ریتم در بخش‌های میانی است. برخی گره‌افکنی‌ها بیش از حد کش‌ می‌آیند و تعلیق به‌ جای اینکه بر مبنای پیشرفت تدریجی داستان شکل بگیرد، بیشتر از طریق تعویق پاسخ به سوالات ایجاد می‌شود. این موضوع می‌تواند مخاطب را دچار خستگی یا بی‌اعتمادی نسبت به روایت کند.

همچنین شخصیت‌پردازی در مورد برخی افراد فرعی مانند رها و سوسن، کامل نیست و مخاطب تا پایان نمی‌تواند به انگیزه‌ها یا لایه‌های شخصیتی آنان دست یابد. این ابهام، اگرچه در راستای فضای رمزآلود اثر قرار می‌گیرد، اما گاه به‌صورت ضعف در توسعه شخصیت درک می‌شود.

اهمیت تجربه‌های متفاوت در کنداکتور تلویزیون

سریال «احضار» را می‌توان نمونه‌ای از تلاش برای تنوع‌بخشی به ساختارهای روایی و محتوایی تلویزیون ایران دانست. در شرایطی که اغلب سریال‌های تلویزیونی حول محور ملودرام خانوادگی یا کمدی‌های روزمره می‌چرخند، اثری که سعی دارد به ساحت درونی شخصیت‌ها نفوذ کند و مخاطب را با جهان ذهنی آن‌ها درگیر کند، قابل توجه و ارزشمند است.

هرچند «احضار» در انتقال کامل مفاهیم روان‌شناختی خود، گاه دچار لکنت روایی می‌شود، اما جسارت آن در عبور از فرمول‌های تکراری و نزدیک‌ شدن به لحن و فضایی متفاوت، باید به عنوان امتیازی مهم ثبت شود.

پخش مجدد این اثر از شبکه آی‌فیلم، می‌تواند فرصتی باشد تا مخاطبان عام و خاص، در فضای امن و قابل دسترس تلویزیون، با تجربه‌ای متفاوت مواجه شوند.

توجه به چنین سریال‌هایی، راه را برای گسترش زبان تصویری غنی‌تر، دغدغه‌های انسانی پیچیده‌تر و شخصیت‌هایی با لایه‌های درونی‌تر باز خواهد کرد. به زعم نگارنده، در آینده اگر این مسیر با فیلمنامه‌هایی دقیق‌تر، شخصیت‌هایی پرورده‌تر و زبان روایی پخته‌تر ادامه پیدا کند، می‌توان به افق‌هایی تازه در سریال‌سازی تلویزیونی ایران امید بست.

بیشتر بخوانید:

دوست دارید کدام فیلم را تماشا کنید؟

نوا و نما: «علاج» با صدای محسن چاوشی

دیدگاه شما درباره سریال «مختارنامه»

/ س م

نظر شما
ارسال نظر